البته فشار و ناراحتی فالوور های امثال دنیا جهانبخش به خاطر سلیقه متفاوت ۱۱ میلیون ادم که دوست دارن وقتشون رو صرف سرگرمی یا هر مسئله دیگه ای بکنن یا نکنن نیست ، منفعت های مالی و قدرت تاثیرگذاری و تریبونیه که این افراد پیدا می کنند ، مثلا در مورد سایت های شرط بندی و دامنه گسترده ای که پیدا کردن یه مطلب کوتاهی من تو اینستاگرامم گذاشته بودم که از درس تفکر سیستمی متمم هم بخش زیادیشو یاد گرفتم که همین ادمایی که چندر غاز پولشون رو میبازن میتونن همین کیف قاپ ها و زور گیر هایی باشن که تو کوچه و خیابون میوفتن به جون ما و مردم ، در وضعیتی که باید «خون گریست» به حال دستگاه تربیتی و رسانه ای، حداقل مسئولیت های اجتماعی اینه که جلوی بزرگ شدن و قدرت گرفتن اینجور آدمارو تا اونجایی که میتونیم بگیریم ، البته متوجه هستم شما ازجنبه دیگه ای به این ماجرا پرداختین.
یه چیزی هست به اسم «مالیات حماقت» یا Stupidity Tax. آدمهای احمق به هر حال پرداختش میکنن. به دنیا جهانبخت ندن به یکی دیگه.
نوش جونش که داره پول احمقها رو میگیره. همینطور نوش جون پلتفرمهای شرطبندی که حرص و طمع مردم رو به پول تبدیل میکنن.
من هیچوقت از اینکه یه احمق پولش رو صرف این کارا میکنه ناراحت نمیشم.
به نظرم حماقت بعدی هم اینه که یه عده بخوان جلوی بزرگشدن این آدمها رو بگیرن.
بر علیه رویههای ساده و طبیعی جهان نمیشه قیام کرد.
بخش بزرگی از مشکل ایدئولوژیهای رایج هم همینه که میخوان مردم رو «هدایت» کنن.
من این نگرش رو شبیه اونایی میبینم که دارن خودشون رو تیکه پاره میکنن که سلیقهی موسیقی مردم عوض شده و چرا مثلاً به جای شجریان، تتلو گوش میدن.
به ما چه؟ بذار گوش بدن.
بذار همه تریبون داشته باشن. بذار قدرت داشته باشن. بذار کسی که تحت تأثیر دنیا جهانبخت قرار میگیره، تبلیغات اون رو بپذیره. چون نپذیره هم، نمیاد تحت تأثیر ولتر و نیچه قرار بگیره.
تهش میره تحت تأثیر یه سری رسانههای زرد دیگه.
در کل من از کسانی که میگن «چرا فلانی قدرت رسانهای پیدا کرده» میترسم. چون اینها یک چارچوب مرجع توی ذهن خودشون دارن و فکر میکنن شعورشون بیشتر از بقیه است و میفهمن که «درست اینه که» کی قدرت رسانهای داشته باشه و کی نداشته باشه.
بعد هم قدرت رو بدی به همین افراد، یه کمیتهی «تشخیص مصداقهای مراجع رسانهای ارزشمند» تشکیل میدن و با سانسور میفتن به جون رسانهها. ته این مسیر، میشه همون آدمی که میخواست همهی ما رو «به مقام انسانیت» برسونه و دیدیم که حاصل اون تفکر به چه افتضاحی تبدیل شد. این دومینو اگر از دنیا جهانبخت و امثال اون شروع بشه، نقطهی پایانی نداره و در نهایت، همهی ما رو با خودش میشوره و میبره.
به نظرم امروز ما در دنیایی زندگی نمیکنیم که کسی بخواد وظیفهی تربیت مردم و افزایش شعور اونها رو بر عهده بگیره.
دسترسی بسیار ارزان و آزاد به اطلاعات و دانش و شعور و نگرش هست.
بر خلاف یک قرن قبل و حتی چند دهه قبل که فقر، ناآگاهی و استفاده نکردن از منابع ارزشمند و افراد اندیشمند میتونست ناشی از عدم دسترسی به آموزش صحیح یا امکانات باشه، الان احمق بودن برای افراد بسیاری یک «انتخاب آگاهانه و عامدانه» است.
سالها پیش توی شیطان و فرشته یه جمله نوشته بودم که هنوز قبولش دارم:
فرشته از شیطان پرسیده بود که چرا جلوی بساط تو شلوغتر از منه؟ شیطان گفته بود چون من بساطم رو بر سر مسیر طبیعت انسانها پهن کردهام.
منبع : وبسایت جناب شعبانعلی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.